خدا واسه همه چی شکرت
من اونقدر هم که فکر میکنم اوضاع زندگی م بد نیست،
مشکل داره زندگیم ولی نابود و له نیست
مشکل من این کنکوره که انشالله 6 ماه دیگه تموم میشه و راحت میشم.
باید یکم انرژی مثبت به خودم و زندگی م بدم
زندگی م خیلی هم خوبه.
فردا از بابا میخوام بهش زنگ بزنه من دیگه باهاش حرفی ندارم
احتمالا فردا آخرین روز نبودن هاش باشه.
به بابا میگم یا تمومش کن یا درستش کن
از این وضع برزخی خسته ام
بریدم
یا میخوام کامل باشه
یا میخوام اصلا نباشه
این که یه روز هست 10 روز نیست خسته م میکنه
آقای مشاور سخت گیر دیگه روی صحبتت من نیستم، که روم نشه بهت خیلی چیز ها رو بگم.
لعنتی من جلو همه 3 متر زبون دارم، به تو که میرسم ماست میشم. یعنی نمیتونم هیچی بهت بگم. فقط میگم باشه
ولی هر تصمیمی که با بابا گرفتید بهش احترام میزارم. اگه بنا به بودنت باشه که خب با هم میسازیم. اگه بنا شد به رفتنت اون وقت دیگه من آروم نخواهم بود
یه حرف هایی رو دلم مونده باید بهت بزنم تا جیگرت درد بیاد
چقدر تحمل سخته
چقدر دلم میخواد بهش پیام بدم و بد باهاش حرف بزنم تا قلبم آروم بگیره
چقدر دلم میخواد این عقده دلم بپوکه چقدر سخته تظاهر به آرامش تظاهر به خوب بودن تظاهر به چیزی که نیستی
دلم تنگ شده برا لج بازی هام برا قد بودن هام خسته شدم از عاقلی از خانوم بودن از
دلم میخواد جیغ بزنم قهر کنم لج کنم
ولی ناز کشی نیست، خودم باید با خودم قهر کنم، ناز خودمو بکشم. خودمو بغل کنم. سر خودم داد بزنم. خودمو آروم کنم. دست خودمو بگیرم ببرم مغاره.
دیگه خودمم حوصله این کار ها رو ندارم قبلا داشتم، الان یه بغض بزرگ دارم که فقط با داد زدن سر فرد مورد نظر آروم میشم.
ای بر پدرت دنیا آهسته چه ها کردی
متن دکلمه علیرضا آذر تو ادامه دوست داشتید بخونید خیلی قشنگه
من عین احمق ها منتظر رسیدن بسته ی پستی شم.
زنگ زدم پست میگه همچین بسته ای به این نام نداریم:///
بابا گفت زنگ بزن به خودش ببین اصلا پست کرده برات
بهش زنگ زدم
گفت بله دیروز پست کردم تا یکشنبه به دستت میرسه. خوشحال شدم، ولی این خوشحالی دوام چندانی نداشت 5 دقیقه بعد یه پیام ازش اومد
سلام، شما خانم. بودید؟؟؟ ببخشید من با فرد دیگه ای اشتباه گرفتم، آدرس پستی تو برام بفرست که همین الان برم پست کنم برات،
و من دوباره با دنیایی از بهت و تعجب موندم.
امیدوارم بفرستی چون اگه نفر ستی این بار، اگه تا 2 شنبه به دستم نرسه،، دیگه هیچ وقت اسم تو نمیارم، تو ذهنم یه آدم خاص بودی همیشه گند نزن بهش، بزار خاص بمونی
بازم یه آدم اشتباهی
سلام. میخواستم دیگه ننویسم
ولی دلم گرفته
خسته شدم از درجا زدن
از پسرفت
از س
حالم خوب نیست،،،، میفهمی حالم خوب نیست
دروغ گفتی بهم، چررررااااا؟؟؟؟
مگه مریضی؟؟؟
چرا هی میای منو دل خوش میکنی یهو تر میزنی به حالم؟؟؟ بیمار روانی، بدبخت روانی
دلم میخواد جیغ بزنم از دستت
همه ش تقصیر توعه با این بد قولی هات
هههههههوووووففففففففففف
من دلم پیشرفت تراز میخواست من خیلی درس خوندم
سگ برینه تو این زندگی
اینم شد زندگی
ته دلم غم دارم
بغض دارم
چی بگم که خالی شم؟؟؟؟
هیچی پاشم بدم برنامه هفته ی آینده مو تنظیم کنم بیشتر بخونم تا نتیجه بهتر بگیرم.
اینم صحبت های جان جانانم بعد از خوندن پست قبلی :
عزیزدلم.تک تک کلماتتو با تک تک سلول های بدنم درک میکنم .تو موفق میشی فاطمه عزیز من من بعد خدا به توانایی های تو ایمان دارم به شرط اینکه 100 درصدشو استفاده کنی .کلی روزای خوب بسازی حال خوب حس خوب یه حس مثل بغض دارم بعد از خوندن نوشتتشاید چون خیلی میفهمم حس تو خوشحالم که برای آرزوهات و خوشبختیت انقدر محکم و پرتلاش ایستادی❤
پی نوشت : آخه من برای تو نمیرم؟؟؟؟ هی دورت نگردم؟؟؟ تو چقدر خوبی مهربون جانم،، تی بلا می سر خواخور جانم
درباره این سایت